زندگی به من اموخت که چگونه اشک بریزم ولی اشک به به من نیاموخت که چگونه زند گی کنم...............................تو به من اموختی که چگونه دوستت داشته باشم ....................ولی به من نیاموختی که چگونه فراموشت کنم............؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میدانید وقتی خداوند انسان بدرقه می کرد چی گفت :به جایی می روی که مردمی دارد که تو را میشکنند نکنه غصه بخوری من همه جا با تو هستم و تو تنها نیستی توی کوله بارت عشق می گذارم که گذشت کنی و به تو قلب می دهم که بدی ها را در ان دفن کنی و اشکی می دهم که تو را همراهی کند و مرگ که بدانی ............................که نزد خودم باز می گردی
میخواهم یک شاخه گل تقدیمت کنم ...............ولی خجالت می کشم ..........می دانی چرا ............... چون تو خودت مظهر زیبایی هستی دوستت دارم خدا